به نام خدا حتما شما هم این را شنیده اید. " گربه کوره " یا " گربه صفت " صفت هایی است که گاهی اوقات ما انسان ها به دیگران نسبت می دهیم. البته قصه گربه محله ی ما چیز دیگری است. هر چند به سان دیگر گربه ها به کسی وفادار است که غذایش را تامین کند ولی از جهات دیگر دارای مرتبه ای است که می تواند سطح تنزل ما انسان ها را نشان دهد. گربه محله ی ما برای دومین بار در حیاط خانه ی ما وضع حمل کرده و سه بچه به دنیا آورده است. دفعه قبل بارها دقت کردم که این گربه مادر به چه صورت وظایف خود را انجام می دهد. واقعا عجیب بود( شاید هم نبود ) این گربه خود را وقف بچه هایش کرده بود. برای آن ها غذا تهیه می کرد. خود را بازیچه آن ها قرار می داد و حتی زمانی که خسته بود و خوابش می آمد از این که بچه های شیطانش او را اذیت می کردند گلایه ای نداشت. در زمان مقرر آموزش شان می داد و خیلی چیزهای دیگر ... و حالا حکایتی نو که انگار تکرار قصه قبلی است. من فکر می کردم که این گربه مگر به چه دستاوردی می رسد که این قدر مسئولانه به بچه هایش رسیدگی می کند و بعد به خود انسان مان رسیدم و این سوال که چقدر مثل این گربه در مقابل مشکلات مان مسئولانه عمل می کنیم . این حس دنیاطلبی چرا ما را تا این حد تنزل داده که حتی بعضی های مان از حیوانات هم پست تر می شویم. با خودمان که شوخی نداریم. به قول رضا امیرخانی به جای " یا خدا " می گوئیم " یا خود من " . دیگران اصلا مهم نیستند. ما خوب باشیم همسایه به درک. هم شهری به جهنم . هم وطن یا اصلا خود انسان برود بمیرد. چه راحت صورت مسئله را پاک می کنیم. کمک نمی کنیم چون فلان بانک اختلاس کرده است. خمس نمی دهیم چون فلان آخوند برج ساخته است. زکات نمی دهیم چون فلان نهاد اذیت مان کرده است. ربا می گیریم چون بانک ها هم به زعم خودمان همین طورند. پول مان را در سبد طلا می گذاریم تا سال بعد بشود دو برابر و یا اصلا هزار برابر و ... نمی دانیم خدایی که اون بالاست بر همه چیز احاطه دارد. کمی فکر کنیم. اندازه یک صدم وقتی که برای اونس و لنج طلا و تحلیل های سود آور ِ سوزآور می گذاریم. منصفانه است. نه ؟